شعرستان
تاريخ : پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:, | نویسنده : شیما

شعر جدید سهراب

چشم ها رو شستم... جور دیگر دیدم... باز هم سود نداشت...
تو همان کره الاغی بودی، که هنوزم هستی!

 

 

شعر قناری دکتر شریعتی

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید / ماده ای در قفس اندازید و دلم شاد کنید !

شعر جدید حیف نون

کبوتر با کبوتر باز باران با ترانه میخورد بر بامش بیش برفش بیشتر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور خربزه با پوست موزو میندازی زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره !!

 

خفه شو

بچه این قدر مکن چرب زبانی، خفه شو/ این همه حرف مزن ،لال بمانی، خفه شو
حرف هایی که کند فتنه مکش پیش و مکوش /که مرا هم به سر حرف کشانی، خفه شو
گر که یک دزد اسیر است و دو صد دزد آزاد /علتی دارد و آن را تو ندانی، خفه شو
هیچ شک نیست که رازی ست به هر کار نهان/ چون نداری خبر از راز نهانی، خفه شو
حرف های تو نسازد به مزاج حضرات / این قدر قصه ی بو دار چه خوانی؟ خفه شو
گر که صد گرگ در این گله بیافتد به تو چه؟ / چون که بی بهره از کار شبانی خفه شو
ترسم آخر به تو صد وصله و بهتان بندند/ تا نگفتند چنینی و چنانی خفه شو
تو چه داری خبر از آن که چرا روز به روز / بیش تر می شود این فقر و گرانی، خفه شو
این قبیح است که چون گرسنه ماندی دوسه روز / بکنی شکوه ز آغاز جوانی، خفه شو
گیرم افتادی و مُردی،همه کس خواهد مُرد/ چون چنین است،چه جای نگرانی، خفه شو
گفت مردی که در این دوره من آخر چه کنم؟ / گفتم از من بشنو،گر بتوانی خفه شو




اسلایدر