.........
تاريخ : دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, | نویسنده : شیما

دلتنگی را چگونه هجی کنم تا درک کنی ؟
چهار ستون بدنـم
زیر سنگینی اش
تا خورده است . . .
.
.
.
کاش می توانستم راحت حرف بزنم …
چیزی بگویم از دلتنگی …
میان آدم های که در این اتاق مجازی جمع شدند …
فقط می گویم منم دلتنگم
.
.
.
گاهی چه دلتنگ میشویم
برای یک مواظب خودت باش
برای یک هستم
برای یک نوازش
برای یک آغوش …
.
.
.
اینجا همه خوبند ، خیالت راحت !
من مانده ام و چهارتا هم صحبت
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ توایم
من ، عشق ، خدا ، عقربه های ساعت …
.
.
.
چقدر
نوازش دست های مهربانت خوب است
ومن
چه زود
دلم
برای همه چیزهای خوب
تنگ میشود…




اسلایدر